فـــــعلا پـــست ثـــابتــــ
فضای مجازی محل امتحانها و تکلیفهای جدید ماست؛ همچون تمام امتحانات دنیا، نه میتوان کاملاً آن را کنار گذاشت و نه میتوان به راحتی از آسیبهایش در امان بود.
........
اگر ما در آخرالزمان قرار گرفته باشیم، ممکن است این جزئی از شرایط امتحانات نهایی ما هم باشد. امتحانات نهایی دوران غیبت هم، دشواریهای خاص خود را دارد. در امتحانات نهایی کمتر فرصت جبران است و غربالش شبیه قیامت است؛ خیلیها میروند و خیلیها میرویند.
......
بیتردید اگر خداوند توان رویارویی با چنین امتحانی را در ما نمیدید، چنین آزمونی را پیش روی ما قرار نمیداد.
......
فضای مجازی واقعاً مسئولیت ما را سنگینتر کرده است و میتوانیم چند برابر پیشینیان ثواب ببریم و جهاد کنیم. همانطور که میتوانیم چندین برابر دچار ضعف و معصیت شویم.
......
فضای مجازی فرصتی است برای آنکه میزان درک خود از حقایق ناب دینی را ارزیابی کنیم. و نیز فرصتی است برای اینکه بفهمیم چقدر عاشق دین خدا و اولیاء خدا هستیم و یا چقدر خودخواهیم و بیخیال خدمت به دین.
......
معلوم است که این فضا، هم خطرات جدیدی را برای ما به دنبال دارد، و هم امکانات جدیدی را برای رشد فردی و اجتماعی در اختیار ما قرار میدهد. اما نباید صرفاً منفعلانه برخورد کنیم؛ باید ضمن صیانت و محافظت از آنچه میخواهند از ما بگیرند، از فرصتهای این فضا استفاده کنیم. وقتی به فرصتهای فضای مجازی نگاه میکنیم، به سهولت درمییابیم چقدر جای این فناوری برای افزایش هدایت بشر و نجات انسانها خالی بود، و... شاید این فرصتها یکی از زمینههای پدید آمدن مقدمات ظهور باشد.
بچــــهــــ ها دقــــــــتـــــــ !!
در مواجهه با تهدیدهای فضای مجازی دو اقدام اساسی لازم است؛ یکی آنکه تقوا را رعایت کنیم تا آلودگیهای این فضا نَفَس ما را نگیرد؛ چون یکی از خصوصیات این فضا گسترش هرزگی است. و دیگر اینکه نظم و زمانبندی استفاده از این ابزار و حضور در فضای مجازی را نباید فراموش کنیم. زیرا یکی از خصوصیات این فضا هدررفتن و بینظمی در زمان است
منبع : بیان معنوی
بدهکار شد فقط یه قالیچه داشت گوشه ی قالیچه سوخته شده بود هر مغازه ای میرفت میگفتند این قالیچه اگر سالم بود مثلا 500 می ارزید. اما حالا که سوخته ما 100 یا 150 بیشتر نمیخریم.
گرفتار بود ... به امید اینکه بیشتر بخرن هی از این مغازه به اون مغازه....
در یکی از مغازه ها ، مغازه دار پرسید چی شده؟ چرا قالی به این خوبی رو مراقبت نکردید؟
گفت ما منزلمون روضه خوانی داشتیم ، منقل چایی روی این قالی بود ، ذغالها ریخت و قالی سوخت!
همینه دیگه حاجی جون! هر چی بیشتر میتونی ازم بخر گرفتارم...
مغازه دار پرسید: گفتی تو روضه سوخته؟ این اگه سالم بود 500 می ارزید اما حالا که برای ارباب سوخته من یک میلیون ازت میخرم..... دل ما هم سوخته ی ارباب..... بی بی جان چند میخری؟!
منبع: پست الکترونیکی یک فرمانده
ابـــــــــــاعبدالله
هرچه دارم همه از عَطر لب مادرم است
عَوضِ قِصه به بالای سرم گفت حُسین
دوستان سلام
یه سؤال مهم:
اون همه آدم تو غدیرخم بودن،
مگه میشه یهو همه انکارش کنن؟!!!
آقای قرائتی گفتن یه بچه شیعه باید جواب این سؤال رو بلد باشه!
خود حاج آقا قرائتی جواب رو با یه شاهد قرآنی ثابت کرد.
شاهد قرآنی، برخورد برادران حضرت یوسف علیه السلام با ایشونه.
۱. اونها پسران پیغمبر بودن، دست به یکی کردن که یوسف نباشه! تو غدیر که فرزندان پیغمبر نبودن!
۲. برادرها تصمیم گرفتن برادر نباشه! تو غدیر که برادر نبودن!
۳. برادران یوسف علیه السلام از او ذره ای لطمه ندیده بودن. اینجا حسابی از حضرت علی علیه السلام خورده بودن، چطور که تو دعای ندبه میخونیم "احقادا بدریة و خیبریة و حنینیة".
۴. اونجا به یه نوجوان رحم نکردن، اینجا به علی چهل ساله رحم کنن؟!
۵. اونجا تاب محبوبیت نزد پدر رو نداشتن، میگفتن پیش پدر عزیزتره! (استفاده از واژه أحب) یعنی ما هم عزیزیم، او عزیزتر. اینجا حرف محبت پیامبر خدا بود.
۶. اونجا قول دادن که ناصح و حافظ باشن. اینجا که قول ویژه ای هم ندادن!
برگرفته از برنامه درسهایی از قرآن- 17/7/93